رمان تهران نمیخندد از منیر کاظمی دانلود رایگان

رمان تهران نمیخندد از منیر کاظمی با لینک مستقیم

دانلود رمان تهران نمیخندد از منیر کاظمی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات : ۳۰۱

خلاصه رمان : روی پل هوایی می ایستم. هنوز هم ویر این را دارم که ببینم بالاخره روزی ممکن است پل سقوط کند یا ترک بردارد و من دقیقا از میان همان ترک بیفتم روی سر ماشین ها و له شوم یا نه؟ سرد نیست اما سوز خوبی دارد. دوباره شماره را می‌گیرم و بعد به ماشین ها زیر پایم نگاه می‌کنم. اولین باری که روی یک پل هوایی ایستادم زانوهایم می لرزید. خیال می کردم زمین از این بد عهدی که در حقش کرده ام ناراحت می شود. از اینکه…

قسمتی از داستان رمان تهران نمیخندد

روی تخت دراز می کشم. چشم هایم را می بندم و پوست میان ابروهایم را با دو دست بالا می کشم. چند نفس عمیق و بعد تلاش برای شل کردن عضلات. به قراری که با یک مرد چهل و هشت ساله گذاشته ام فکر نمی کنم. به تماس یک ساعت پیش با ارغوان و جواب ندادنش فکر نمی کنم.

به گیجی فرهنگ فکر نمی کنم. به ارغوان فکر نمی کنم. به مهمانی و سر و صدایی که می آمد. چشم هایم را باز می کنم. به فکر کردن فکر نمیکنم. نمی توانم.تنها کاری که می کنم همین فکر کردن است. مغزم بی وقفه صحنه ها را پشت هم می گذارد. حتی صحنه ی اتفاقاتی که نیفتاده است.

ارغوان در آغوش مردان گیج، آسیب های جسمی و روحی ، ریختن پلیس به باغ، التهاب و بی قانونی،فرار ارغوان از خانه، پس گرفتن خانه به دست های فرهنگ، آواره شدنم در تهران… فقط نفسم را بیرون می دهم. نباید اجازه می دادم برود . « پانزده سالش است. جای دختر پانزده ساله اینجاها نیست.

چرا فرهنگ اینها را نمی فهمد؟ چرا اینقدر تفکراتش با من فاصله دارد؟ اصلا چرا دخترم اینطور از آب در آمد؟ چرا نشد مثل دختر ترابی که فقط چند ماه از ارغوان بزرگ تر است اما جز درس و کتاب به چیز دیگری فکر نمی کند؟ با خودم حرف میزنم. اینهمه آشفتگی دلیلی ندارد. یک امشب است. ارغوان پیش پدرش است..