رمان کمی برایم عشق دم کن از شهلا خودی زاده دانلود رایگان

رمان کمی برایم عشق دم کن از شهلا خودی زاده با لینک مستقیم

دانلود رمان کمی برایم عشق دم کن از شهلا خودی زاده کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : ۱۵۷۹

خلاصه رمان : مهندس نوشین مجد، دختر جوانی که توانسته خلاقیت و توانایی و شایستگی خود به عنوان یک خانمِ مهندس، به تمام همکاران و اطرافیانش ثابت کند، حالا قراره است وارد یک کمپ پر از مرد شده تا جایگزین معاون یک پروژه (پل سازی) بشود، اما سرپرست کارگاه کسی نیست جز (یاشار توانا) یک مهندس به شدت ضد زن کسی که اجازه نزدیکی هیچ خانمی را به کارش نمی دهد، او با کارشکنی های زیادی برای از بین بردن این پروژه روبه رو است اما…

قسمتی از داستان رمان کمی برایم عشق دم کن

(یاشار) باور نمی کردم اجازه داده باشم نوشین مجد تا پاتوق تنهایی هایم بیاید. اما این دختر روزها بود که ناخواسته وارد حریمم شده بود. حالا دقایقی بود که کنار هم نشسته بودیم و به منظره بیابانی دره مقابل مان می نگریستیم. -شما این جا رو از کجا پیدا کردی؟ از سر شانه نگاهش کردم:

-یه شب خیلی اتفاقی. -خیلی قشنگه… همیشه می آیید این جا؟ داشت زیاد سوال می کرد اما با این حال پاسخش را دادم: -بیشتر موقع ها. البته شب ها زیر نور مهتاب قشنگ تره… چه چیز در او باعث شده بود که این چنین تحملش کنم؟ لبخند زد و خیره به رو به رو گفت: -چه آرامش عجیبی داره.

سر به تایید تکان دادم که به طرفم چرخید: -شما بهم یه توضیح بدهکارید. می دانستم با این همه کنجکاوی برای پرسش اش دیر هم کرده است. -اون شب… کمک شما… دستی به پشت گردنم کشیدم: -نزدیک به دو سال و نیم رشته پزشکی خوندن باعث شده یه چیزایی بلد باشم… متحیر و آچمز شده میان کلامم پرید:

-چییییی؟!!! باورم نمیشه! -چی رو باورت نمیشه؟ سرش را تند تند به طرفین تکان داد: -نه منظورم اینه که چرا ادامه ندادید؟ آخه چطور می شه که پزشکی رو رها کنید و مهندس عمران بشید؟ نوشین دستانش را دور زانوهایش حلقه کرد و خیره به رو به رو گفت: -به زور خانواده ام وارد این رشته شدم. دوسش نداشتم.