دانلود رمان لمس دشمن از holly_renee کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، انتقامی
تعداد صفحات : ۶۸۸
خلاصه رمان : بعد از اینکه مادر جوزی از دنیا میره، اون مجبور میشه برای زندگی با پدر، مادرناتنی و برادر ناتنیش به شهر دیگه ای بره. اما نمیدونه توی اون شهر چی در انتظارشه. فامیلی جوزی رازی رو پشت خودش قایم کرده که بدون اینکه جوزی ازش خبر داشته باشه، اون رو به دشمن شماره یک تنها پسری که عاشقش میشه، تبدیل میکنه. بک کلرمونت زیبا، بیرحم و همه کاره شهره و قصد داره انتقام این زخم کهنه رو از بی گناه ترین فرد این داستان که جوزیه پس بگیره.
قسمتی از داستان رمان لمس دشمن
پاهام از آب دریا و شن پوشیده شده بود و لباسام خیس خالی بود. خیلی وقت بود اینجوری احساس آزادی نکرده بودم. انقدری که یادم نمیومد و احساس خیلی خوبی داشت. اصلا احساس اجباری بودن نداشت. وقتی موجی به پام برخورد کرد و نزدیک بود پرتم کنه دستامو روی شونه هاش گذاشتم.
میتونم قسم بخورم که اون بوی خورشید می داد. بوش مثل کسی بود که تمام طول روز رو توی آب بوده و حس پوستش مثل گرمای آفتاب بود. همزمان که به نفس عمیق کشیدم موهاش صورتمو قلقلک داد و برای یه لحظه فراموش کردم کجام، کی ام و چه کسی باید باشم. همه چیزو فراموش کردم
و بهش اجازه دادم منو نگهداره در حالی که در پس زمینه صدای اقیانوس می خندید. و بعد بالا رو نگاه کردم و اونو دیدم… نمی دونم از کجا اومده بود ولی بک کنار آتیش ایستاده بود. دستاش توی جیبش بود و با چشمای بی احساسش بهم زل زده بود. تمام مدت اینجا بوده و من ندیدمش؟ امکان نداره.
قطعا باید می دیدمش. غير ممکنه متوجه حضورش نشد و کاملا مشخصه که اونم منو دیده بود. اون این واقعیت رو که بهم خیره شده بود قایم نکرد. حتی وقتی چشامون توی هم قفل شد، نگاهشو نگرفت. خشمش بسختی امواج دریا بهم ضربه میزد و من یهو بين بازوهای ویل احساس حماقت کردم…