دانلود رمان نامه ای به یک مرده از مریم میرمظفری کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۹۳۰
خلاصه رمان : بارها و بارها خوانده ایم که زندگی انسانها و جانوران، مثل یک زنجیر، بهم وصل است! زندگی جانوران به واسطهی شکار و خوراک و مِثلزایی؛ و انسانها به واسطهی عشق و عقل و همهی نَدیدنی ها… هیچکس نمیتواند بداند صبح که پای پیاده از خانه خارج میشود، تا شب که به خانه بازمیگردد، از کنار چندنفر گذشته؟ چند لبخند دیده؟ چندبار اخم کرده؟ و همه اینها، همهی زندگیها، بهم مربوط اند… حتی به واسطهی یک لبخند!
قسمتی از داستان رمان نامه ای به یک مرده
مثل همیشه، شیک و موقر بنظر می رسید… سن و سالش نتونسته بود چیزی از جذابیت هاش رو کم کنه.. و این نظر اکثر کارمندهای خانم بود…! راهرو رو طی کرد و با قدم های محکم، وارد اتاقش شد. کت رو آویزون کرد و پشت میز نشست. پرونده هایی که منشی قبل از ورودش روی میز گذاشته بود رو
باز کرد و مشغول شد. همیشه همینطور بود… جدی و تاثیرگذار!… در کار با کسی شوخی نداشت و غیر از کار هم… کلا هیچ وقت با هیچ کس شوخی نداشت! بعد از دوساعت بی وقفه کار کردن، تقه ای به در خورد و متعاقباً صدای منشی اومد: مهندس؟ اجازه ورود داد. منشی با چای و بیسکویت های سبوس داری که
هر روز می خواست، به میزش نزدیک میشد: مهندس، آقای بخشی زاده گفتن برای مرخصی ساعتی شون باهاتون صحبت کردند از قبل و رفتن… محتویات سینی رو روی میز چید. مسئول بایگانی هم گفتن پرونده هایی که گفته بودید رو دادن به آقای کرمی، خیالتون راحت. سر تکون داد:
به کرمی بگو پایان ساعت اداری بیاد پیشم. به چای و بیسکویت اشاره زد، ممنون! منشی که رفت،تکیه داد به صندلی و چشم هاش رو بست… با ارفاق و خط زدن چندسالی، بیست و پنج سال بار زندگی رو یک تنه به دوش کشیده بود… و حالا، در شصت سالگی، دلش میخواست شونه هاش رو از این بار خالی کنه !