دانلود رمان فاجعه متحرک (جلد دوم) از جیمی مک گوایر کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، همخونه ای
تعداد صفحات : ۱۶۳۶
خلاصه رمان : حتی با وجود عرق روی پیشونیش و نفس های منقطعش، به نظر مریض نمی رسید. پوستش مثل سابق اون طراوت و سرخی هلو مانند رو نداشت، و چشم هاش نمی درخشیدن، ولی هنوز زیبا بود. زیباترین زنی که من همیشه می دیدم. دستش سنگین و بی حال روی تخت افتاد، و انگشت هاش در هم پیچیدند. چشم هام روی ناخن های زرد شکننده اش کشیده شد و بالا تر تا بازوی لاغرش، تا شونه ی استخونیش، و سرانجام به چشم هاش رسید. داشت به من نگاه می کرد…
قسمتی از داستان رمان فاجعه متحرک
(نتیجه معکوس) شپلی پرسید: ” چی کار داری می کنی؟ ” با یه جفت کفش ورزشی تو یه دست و یه جفت لباس زیر کثیف تو دست دیگه اش درست وسط اتاق ایستاده بود. پرسیدم: ” -هان؟ تمیزکاری؟ ” و گیلاس های نوشیدنی رو تو ماشین ظرفشویی چپوندم. ” ۔می بینم. ولی… چرا؟ ”
لبخند زدم و پشتم رو بهش کردم . دلش می خواست بهم مشت بزنه . ” ۔منتظر مهمونم.” ” -کی ؟ ” ” -کبوتر ” ” -هااان !؟” ” ۔ابی، شپ. ابی رو دعوت کردم.”-پسر نه. نه ! گند نزن به وضع من رفيق. لطفا نكن “. برگشتم و دست به سینه جلوش ایستادم : ” -سعی کردم شپ. واقعا کردم. ولی،… نمیدونم “،
شونه ای بالا انداختم و ادامه دادم: ” یه چیزی درباره ی اون هست که نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم ” . فک شپلی بهم فشرده شد، بعد گرومپ گرومپ دوید توی اتاقش و در رو پشت سرش محکم بست. پر کردن ماشین ظرفشویی رو تموم کردم و بعد روی کاناپه رو گشتم تا مطمئن بشم هیچ لفاف خالی رو اونجا جا نذاشته باشم.
چون اصلا موضوع بامزه ای واسه توضیح دادن نبود. در واقع این که ترتیب یه درصد قابل توجهی از دخترای دانشجوی خوشگل این دانشگاه رو، داده بودم، یه راز نبود. ولی دلیلی نمی دیدم که وقتی اون ها به آپارتمانم می اومدن، موضوع رو به یادشون بیارم. مهم نحوه ی ارایه و ظاهر کار بود…