دانلود رمان گلبرگ شقایق از سمیرا موسعلی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، روانشناسی
تعداد صفحات : ۴۱۴
خلاصه رمان : یک دختر ساده و معمولی به نام (شقایق) که به عنوان منشی استخدام یک شرکت می شود؛ بعد از مدتی رئیس شرکت(ارسلان) و شقایق عاشق هم می شوند. شقایق میفهمد که ارسلان متاهل است. رابطه شان را تمام می کند، چند سال میگذرد شقایق ازدواج می کند، یک شب مهمانِ آشنای همسرش می شوند و صاحب مهمانی کسی نیست جز ارسلان. حالا یک بچه هم دارد…
قسمتی از داستان رمان گلبرگ شقایق
از دانشگاه آمده بودم شرکت. حالم بهتر شده بود. از همه مهمتر خودمو آماده کرده بودم تا با سوری حرف بزنم. پشت میزم بودم. به یسری از کارا رسیدگی کردم.باید یه چیزایی رو هم برای فیاضی و هم برای ارسلان می بردم. طرح های درخواستی.اول رفتم پیش فیاضی.
ولی وقتی داشتم می رفتم پیش سوری دست و پام و حتی قلبم به رعشه افتاده بودن. در اتاقشو زدم. آروم سلام کردم و همونطور سر پایین رفتم سمت میزش. گذاشتمشون اونجا. تو اتاقشم برام کار درست کرده بود. ازش سوال کردم. جوابمو نداد. بجاش میز کارشو ول کرد آمد رو به روم. مجبور شدم نگاهش کنم.
با مکث گفت: _بهتر شدی شقایق؟ خجالت زده نگاهش می کردم. بله… ممنون… قلم توی دستشو نگاه کرد. یه قدم عقب رفت و تکیه داد به میزش و قلمو گذاشت روش. دستاش رو لبه میزش بود و داشت نگاهم می کرد. بیشتر مضطربم می کرد کارش. حداقل چیزی بگو جوابتو بدم.
یه لبخند کوچیک زد و گفت: حس نکردی بیرون چقدر ساکت و آرومه؟ _چرا ؟ صبح که آمدم رفتم همه رو یه دست کتک زدم. دیروز هم اینطور بود. بعد پشت بند حرفش خندید. دهنم باز مونده بود.راست میگه؟ هنوز من حرفی نزده بودم و خیره نگاهش می کردم. اونم انگار که بچه شو نگاه کنه، داشت نگاهم می کرد…