دانلود رمان روزان دیروزم از Sun daughter کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۱۰۹
خلاصه رمان : سامه دختریه که سر سفره ی عقده و داماد نمیاد… حالا به گذشته ی پر فراز و نشیبش قدم میذاره تا بفهمه چه اشتباهاتی و مرتکب شده که…
قسمتی از داستان رمان روزان دیروزم
صدای مامان وشنیدم که به سحر گفت: دوستشه؟ مگه دوستم داره؟ حالا از کجا میشناستش؟ سحر: من چه میدونم… لابد از بچه های کلاسشونه… مامان با نگرانی گفت: حالا چرا قیافه اش اینطوریه… شبیه معتاداست… عین دختر خرابه… سحر: وای مامان بیخیال… حالا یه بار دوستشو اورده ها…
من وارد اشپزخونه شدم وگفتم: من و ساناز میریم تو اتاق من… مامان دستمو کشید وگفت: این دختره تک فرزنده؟؟؟ خواهر برادر داره؟ نمی دونستم… دستمو از تو دست مامان بیرون کشیدم و با سینی شربت پرتقالی به اتاقم رفتم. جلوش نشستم و گفت: این گل مل ها رو خودت درست کردی؟
-اره… ازشون خوشت اومده؟ ساناز: ای ول… چه خوشگل. سبد گل کوچولویی که شاید اندازه ی کف دست منهای پنج انگشت هم نبود رو به سمتش گرفتم و گفتم: این بهترین کارمه… مال تو… لبخندی زد و گفت: میخوام چیکار… نقاشی هامو نگاه کرد و گفت: کارت درسته … ای ول داری…
سحر از پشت در گفت: اهای تپلی تنبلی… بیا اینو از من بگیر… از جام بلند شدم… درو باز کردم… سحر با ظرف میوه جلوی در بود یه لبخند بهم زد و میوه ها رو به دستم داد. دستمو گرفت و گفت: نه… رو همین ملافه ات میخوابم… البته اگه خودت وسواس داری… ولی تمیزم…