دانلود رمان هم دوست هم دشمن از هلیا عسگری کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۱۱۳۳
خلاصه رمان : روایت مواجهی دو آدمی که هردو درد دیده و زجر کشیدهاند. یکی دست گذاشته روی زانوهایش و ایستاده و یکی، تا زانو فرو رفته در باطلاق درونش. ایندو برای نجات خود از خود، برخلاف تصمیم غرورشان، ناخودآگاه دست به سوی هم دراز می کنند…
قسمتی از داستان رمان هم دوست هم دشمن
“ساغر” خیلی صبر کرده بودم تا نشیمن خونه ی موحد از آدم ها خالی بشه تا من بتونم ژاکت تن بزنم و از اتاق بیرون بیام و خودم رو به حیاط برسونم. کلاه ژاکت رو به عنوان روسری روی سرم انداخته بودم و بعد از زدن قدمی کوتاه روی تاب نشستم. بی اهمیت به محافظی که با دیدنم نزدیک به تاب
ایستاد نگاهم رو بستم و آروم تاب خوردم چند روز دیگه سال تحویل می شد، و من اینجا بودم وسط خونه ی مردی که می گفت جونش رو مدیون منه. وسط خونه ی مردی سیاسی که از اول انقلاب همه جور پست و مقامی داشته و حتما همه جور دشمنی هم داره.وسط خونهی مردی که دخترش افسرده
و پریشون حال بود، پسر کوچیکش رو اصلا نمی-دیدم، فقط گاهی در اتاقم رو میزد و می پرسید چیزی نمیخوای؟ پسر بزرگش هم که انگار پسرش نبود. در اصل هیچ کس توی این خونه خوشحال نبود گلشن و خانواده ش پر از کینه و انرژی های بد بودند؛نگاهشون به من بامهربونی نبود، اما بیاحترامی
هم نمی کردند. ترجیحم بعد از یکی دو روز بیرون نیومدن از اتاق بود حس کردم گوهر هم اینطور راحت تره، اصلا با تصمیمم مخالفت نکرد. اول فکر می کردم می تونم با عسل ارتباط برقرار کنم اما فقط شب اول درست و حسابی دیدمش بعد از اون در اتاقش بسته بود و فقط محبوب رو میدیدم …