رمان ماندانا از فهیمه رحیمی دانلود رایگان

رمان ماندانا از فهیمه رحیمی با لینک مستقیم

دانلود رمان ماندانا از فهیمه رحیمی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : ۴۷۱

خلاصه رمان : هفته ای از شروع اولین ماه تابستان می گذشت و هوای گرم به دنبال قطع برق کلافه کننده و طاقت فرسا بود. حتی آبپاشی درختان هم به امید نسیمی خنک کارگر نبود و هر سایه نشان از رحمت خداوندی داشت. دیوار خانه ها بلند و فضای درون آن کوچک، چهار دیواری که نام آپارتمان به خود گرفته بود در حقیقت لانه زنبوری بود که تعدادی آدم خسته و افسرده و بیمناک از فردا را در خود جای داده و از هر شبکه صدای وز وزی بلند بود..

قسمتی از داستان رمان ماندانا

من همواره گفته ام که خودمان باید مجری قانون این آپارتمان باشیم و کسی نیست که به فریاد ما برسد. همه باید مسئولیت قبول کنیم و در اجرای عمل همه با هم باشیم نه اینکه بنشینیم و تماشاگر باشیم و ببینیم دیگران چکار می کنند. از قدیم گفته اند یک دست، صدا ندارد. آقای حسن زاده گفت:

من شب کار بودم و آن شب خانه نبودم وگرنه شما را تنها نمی گذاشتم. آقای جعفری گفت: دیگران که بودند، تنها آقای طائری ببیند چه خبر است. سایر آقایون از آپارتمانشان خارج نشدند یا اینکه وسط ایستادند و تماشا کردند. آدم خاطی باید بفهمد که خطا کرده و دیگر خطایش را تکرار نکند.

من می گویم بیایید کاغذی بنویسیم و تذکرات را با نظر همگی در آن بگنجانیم و همه به آن عمل کنیم و اگر دیدیم که بی توجهی شد همه با هم، نه تنها یک نفر جمع شویم و با هم در آپارتمان شخص خاطی برویم. اگر فحش داد همه فحش بشنویم، اگر خواست دعوا کند همه دعوا کنیم.

بالاخره طرف بفهمد که با یک نفر طرف نیست و مجبور شود خودش را اصلاح کند یا این که از این آپارتمان برود. قانون هر کی زورش بیشتره می تونه پادشاهی کنه اینجا نباید باشه. از توپ و تشر تو خالی هم نباید ترسید که من چنین میکنم و چنان میکنم، وقتی حق با ماست هیچ قدرتی در مقابل حق نمی تونه ایستادگی کنه…