دانلود رمان عدم از وفا قدیمی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۴۷۷
خلاصه رمان : در ارتباط با دختریه که پدر و مادرش رو از دست داده و با عمه اش زندگی می کنه. اون به صورت پنهانی با پسر عمه ی متاهلش یک رابطه ی عاشقانه داره تا اینکه درخواست ازدواج یزدان، پسر بزرگتر عمه اش، همه چیز رو تغییر میده…
قسمتی از داستان رمان عدم
ساعت ده صبح، وقتی در را باز می کنم و ویلچر حاجی را می بینم؛ بی اختیار قدمی عقب می روم و نگاهم را از چشم هایش می دزدم. با سلام یزدان به خودم می آیم. از جلوی در کنار میروم و زیر لب سلام می کنم. من آماده بودم که با یزدان بروم و حالا او با پدر و مادرش آمده است اینجا که چه کند ؟
به گل و شیرینی که یزدان توی دستم می گذارد نگاه می کنم. به شباهت چهره اش با یحیی خیره می شوم و او کوتاه می گوید: «هر اتفاقی افتاد و ویدا هر حرفی که زد، برات مهم نباشه.» و من یحیی را می بینم که بینیم را می بوسد و با خنده می گوید: «زیادی خوشگل شدی صدا.»
پلک هایم را روی هم فشار می دهم و انگار تازه می فهمم دارم چه غلطی می کنم.جعبه ی شیرینی و سبد گل رز را روی این آشپزخانه قرار می دهم. ترسیده و پشیمان به مراسم خواستگاری مضحکم نگاه می کنم. نمی توانم باور کنم امروز واقعی باشد اما وقتی عمه با دست به کنار خودش اشاره می کند و می گوید:
« خواستگاری دختر غریبه رفتم، دوبار هم رفتم. برای برادر زاده ی خودم نمی اومدم؟ بیا بشین نغمه. » عمو بی آنکه حتی جواب سلام حاجی و عمه را بدهد، سر یزدان را می بوسد و می گوید: «علیک سلام. یحیی کجاست؟ » من می دانم. می دانم کجاست و چه می کند. من… خدایا، دوست دارم فریاد بکشم و بعد خودم یک گوشه ای پنهان کنم…