رمان سد سکوت (جلد اول) از رهی دانلود رایگان

رمان سد سکوت (جلد اول) از رهی با لینک مستقیم

دانلود رمان سد سکوت (جلد اول) از رهی کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه، معمایی

تعداد صفحات :

خلاصه رمان : تنها بودم دور از خانواده در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد از او میترسیدم از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار به او نزدیک شدم تا لطفش را جبران کنم.. اما قلب و احساسش‌را ربودم گریختم.. تا زنده شدن گذشته ام آبرویش را برباد ندهد. شکستم… تا دروغ ها و پنهان کاری ام غرورش را له نکند، تا او مجبور به فراموشی باشد اما آمد… فهمید… دید… آبرویی برایم نماند و من فقط سکوت کردم تا محرم حیوان صفتم را نشناسد‌…

قسمتی از داستان رمان سد سکوت

صدای گوشی اجازه ی دوباره خوابیدنم را گرفته بود دستم به آن نمی رسید حتی نمی دانستم دیشب کجا گذاشتمش صدایم که به خاطر خواب گرفته و ضعیف شده بود را بلند کردم: رهااا… جون مادرت پاشو خفش کن!! اون هم با صدای خواب آلود گفت – هووووم…

جون مادرت مال توئه… گوشی من باكلاس امل. با گفتن آه بلند بالایی که بیشتر شبیه به فریاد بود زیر پتو خودم را جمع کردم و با یه حرکت پتو را پس زدم تا برخاسته و دنبال گوشی بگردم اما با همان چشم هایی که به زور سعی می کردم باز نگهش دارم،

رها را دیدم که گوشی ام در دستانش وسط اتاق ایستاده بود با اخم به آن نگاه می کرد: دختره ی دیوونه… خفش کن خوابم میاد. با بیخیالی گفت: حالا که بیدار شدی بیا ببین کیه که از صبح چند بار بی صداش کردم ولی بازم تماس گرفته شاید کار مهمی داره!

همانطور که با صورت خودم را روی بالش می انداختم گفتم: کسی با من کاری نداره چه برسه مهم باشه! با بدجنسی که در چهره و صدایش مشخص بود گفت: آقای سالاری چی؟ با هین بلندی یه ضرب نشستم. -واای سالاریه؟ صدای گوشی قطع شد و او با بی خیالی گفت: وایت واسه چیه؟