دانلود رمان سبقت از ثمین سرابی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، هیجانی
تعداد صفحات : ۲۰۹۷
خلاصه رمان : جانا رستگار دختری متولد شده در یک خانواده مذهبی. پدرش و برادرش محمد بشدت سختگیرن حتی برای درس خوندنش هم کلی دردسر کشیده. اما الان با کمک نسرین (زن باباش) و رضا (پسر زن باباش) تونسته راضیشون کنه و بیاد دانشگاه. توی دانشگاه با افراد مختلف و جدید اشنا میشه این اشناییت ها برش کلی ماجرا به وجود میاره….
قسمتی از داستان رمان سبقت
نشستم روی صندلی و خیره شدم به آویسا. یک دختر کاملا بر عکس من بود!نه اینکه بگم باید شبیه من باشه ها نه! بزار اینجوری توصیفش کنم، بعضی آدما از چهره اشون میشه درونشون رو فهمید. از چشماش میشد فهمید چقدر شیطونه. چشمای مشکی درشتش و موهای مشکیش که
از یک طرف مقنعه اش ریخته بود بیرون خیلی جذابش کرده بود. “جانا جون میگم روی صورتم چیزیه؟” فکر کنم ناراحت شده بود نگاهش کردم. “نه عزیزم چیزی نیست،ناراحت شدی نگاهت کردم؟ من معمولا وقتی با آدمی آشنا میشم دلم میخواد نگاهش کنم” خندید و گفت: “نه بابا چرا ناراحت شم؟
فکر کردم روی صورتم چیزی ریخته” چایی و کیک رو اوردن. باهم خوردیم و بلند شدیم که بریم سر کلاس. دختر خیلی خون گرمی بود. خیلی زود متوجه این مهربونی درونیش شدم. “میگم که جانا جون شماره ات رو بهم میدی؟” “آره حتما” “تلگرام یا واتساپ داری؟” “آره” “ااا چه جالب” “چی؟
اینکه تلگرام یا واتساپ دارم عجیبه؟” “نه اصلا، من دوران دبیرستان یک دوست داشتم دقیقا مثل تو بود. خانواده اش خیلی ستخگیر بودن نمیذاشتن حتی تلفن داشته باشه!!” “خانواده ی منم سخت گیری های خودشونو دارن اما خودشون بهم اجازه رو دادن” “ایول، میگم که یک سوال دیگه بپرسم؟”