دانلود رمان تبعید ناخواسته از مهسا عادلی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، معمایی
تعداد صفحات : ۴۰۰
خلاصه رمان : درباره دوتا پسر عمو که مثل برادر هستند، و به خاطر رازی پنهان که خودشون هم خبر ندارن مجبور به تبعید میشن!! یه تبعید ناخواسته و اجباری که زندگی این دو پسر رو به کل عوض میکنه.
قسمتی از داستان رمان تبعید ناخواسته
با صدای امیر علی چشامو باز کردم. -پاشو دیگه هرکول ساعت 2 ظهر یه نگاه به ساعت دیواری کردم و گفتم؛ من چقدر خوابیدما و یادم افتاد امروز اخرین روزیه که تو کشورمم پاشدم پیرهنمو که از دیشب مونده بود دراوردم و انداختم روی تخت 2 تا چمدون از بالای کمدم برداشتم و رو به امیر گفتم:
وسایلتو جمع کردی؟ با بی میلی گفت:اره و فهمیدم حرف دیشبش کاملا چرت بوده. چند تا کتاب گذاشتم لباسام کتابای درسی و خلاصه هر چی لازم داشتم بستمشون ساعت 3 بود رفتم پایین که مامان گفت: تو زنده ای ما فکر کردیم اصلا نیومدی ساعت 3. بارلاس: داشتم وسایلامو جمع می کردم.
مامان یه اهان گفت. ساعت 8 پرواز داشتیم باید از 6 میرفتیم ناهارمو خوردم و کم کم حاظر شدیم. از همه خداحافظی کردیم مامانامون گریه می کردن و اخرین نفر بابایی رو بغل کردم و گفتم: امیدوارم پشیمون نشید! دست زد به پشتم و گفت:مراقب خودتون باشید. با امیر سوار هواپیما شدیم.
کی باورش میشد زندگی ما در عرض 6 روز این طوری بشه. امیر علی هم تو فکر بود مطمعنم اونم داره به این موضوع فکر میکنه. چشامو بستم و به اینده فکر کردم قراره چی بشه چی در انتظارمونه. خوابم نبرد گوشیمو دراوردم و رفتم تو ماشین بازی شروع کردم به بازی. بازی که می کردم همچی فراموشم میشد…