دانلود رمان بازگشت گیسو از اعظم ابراهیمی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، مذهبی
تعداد صفحات : ۳۹۶
خلاصه رمان : “گیسو دختری از یک خانواده ی مذهبی و فوق العاده سرسخته… مخالف تمام این عقیده هاست… با خانواده اش سر ناسازگاری میزاره.. پاروی تمام این عقاید عهد قجری میزاره و مسیر زندگیش رو تغییر میده… اما طولی نمیکشه که توی این راه؛ گرفتار عشق میشه و به خودش برمیگرده”
قسمتی از داستان رمان بازگشت گیسو
چادرش را از روی تخت برداشت و سر کرد، گوشی موبایلش را در دست گرفت و بـه سـمت در خروجی به راه افتاد… دستش به دستگیره نرسیده بود که صدای مادرش را شنید: باز که شال و کلاه کردی؟! کجا به سلامتی؟؟ با بی میلی برگشت و به مادرش نگاه کرد نفس عمیقی کشید و گفت:
میرم بیرون. _خودم دارم میبینم… پرسیدم کجا؟ خلقش تنگ شده بود باهل این خانه انگار باورشان میشد که گیسو بزرگ شده. _ای بابـا مـامـان چرا انقـدر گیر میدی ؟؟ ناسلامتی بیست و دوسالمه بچه که نیستم. میرم بیرون زودم برمیگردم. بیاد بببینه نیستی عصبانی میشه مادرش با اخم و دست به سینه به گیسو می نگریست…
ـ این چه طرز حرف زدن دختر… عـه عـه عـه من نمیدونم کجا کم کاری کردم که تو اینجوری بار اومدی… لازم نکرده بیا برو تو اتاقت نزدیک ظهر؛ بابات بیاد ببینه نیستی عصبانی میشه. تا قبل رسیدن بابا برمیگردم… خداحافظ… در مقابل چشمان متعجـب مادرش به سرعت دستگیره را پایین کشید و
از عمارت بیرون زد کفش های ورنی پاشنه سه سانتی اش را بپا کردو با قدم های بلند به سمت در باغ رفت. به محض باز کردن در چشمش در دو گوی قهوه ای رنگ ثابت ماند؛ ابروهایش در هـم گـره خورد؛ در دل گفت: ( مار از پونه بدش میاد، دم خونش سبز میشه ) به اجبار صدایش را صاف کردو سلام داد …