دانلود رمان آغوش سرد از زهره روحانی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۱۷۵
خلاصه رمان: شیدا به افشین که دانشجوی بیکاری است دل باخته است ولی پدرش راضی به این ازدواج نیست اما رضا خواستگار جدید شیدا را همه جوره تائید میکند. شیدا هم به خواهش و اصرار مادر و خانواده اش به او جواب مثبت می دهد و بعد از عقد احساس می کند کم کم به رضا علاقه مند شده است. تا اینکه روزی رضا به او خبر می دهد که برادر ناتنی اش علی از سفر خارج بر می گردد و…
قسمتی از داستان رمان آغوش سرد
سه ماه از عقد ما می گذشت و من بدون رضا و عشق او تنها بودم. در برابر محبت و عشق رضا همیشه کم می آوردم. تنها ماه و ستاره ها بودند که از عشق نهان ما خبر داشتند. حرف ها و محبت های رضا را، ساعت ها بودن با او را ثانیه به ثانیه به خاطر می سپردم، وقتی سر بر شانه مردانه اش می گذاشتم،
وقتی دستان مردانه اش انگشتانم را می فشرد، وقتی که با نگاه زیبا و فریبنده اش ذره ذره وجودم را آب می کرد همه لحظات با او بودن را می خواستم و دوست داشتم زمان حرکت نکند. گاهی اوقات که بی دلیل غمگین می شدم دستم را روی گونه اش می گذاشت و می گفت: شیدا چرا غمگینی؟
بی اختیار اشکم سرازیر می شد و می گفتم: می ترسم این روزهای خوب تمام بشوند و تو دیگر دوستم نداشته باشی.نگاهی به چشمان گریانم کرد و گفت: آن روز هرگز نمی رسد مطمئن باش چشمان تو همیشه با من است و من این نگاه نافذ را تحت هیچ شرایطی فراموش نمی کنم.
چشمانت زیباست و با من حرف می زند. گفتم: این دیگر از آن حرف هاست اگر حرف های چشمان من را می فهمی بگو الان چه می گویند. نگاهی دقیق به چشمانم کرد و گفت: می گویند رضا باز هم اعتراف کن که دوستم داری ته دلم واقعاً به اعتراف دوباره و چند باره اش نیاز داشتم و او با اعترافش من را آرام کرد…