رمان آرتمیس از مینا سیف اله زاده دانلود رایگان

رمان آرتمیس از مینا سیف اله زاده با لینک مستقیم

دانلود رمان آرتمیس از مینا سیف اله زاده کامل رایگان

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : ۱۰۶

خلاصه رمان : داستان راجب دختری از جنس سنگ از جنس غرور… دختریه که می تونه دنیا رو زیر و رو کنه، با قدرتی که داره. دختریه که برای ثانیه به ثانیش برنامه ریزی می کنه… طرف دیگه پسری از خشم و تعصب. پسری که با پولش می تونه یه کشور رو بخره. پسری که مقابل نیروی دختری می ایسته… دیدار این دوتا سرنوشت جدیدی براشون رقم میزنه. سرنوشتی نو با شخصیتی نو…

قسمتی از داستان رمان آرتمیس

بعد از ده دقیقه به شهربازی رسیدیم. درسا: خب دخترا سوار چی بشیم اول؟ نادیا: من که میگم از چرخ و فلک شروع کنیم. درسا: منم موافقم هلیا تو چی؟ _باشه . درسا رفت تا بلیط بگیره . رفتیم تو صف کابین های این چرخ و فلک دو نفری بود . درسا: وا پس چجور میشینیم ما؟ یه نفرمون اضافس…

_تو و درسا یه کابین بشینین من کابین پایینی شما میشینم. هردوشون موافقت کردند. کابین مورد نظر اونا اومد و سوارش شدن منم کابین بعدی نشستم. یه پسرم همراه من سوار شد. _سلام. _علیک. هردومون اخم کرده بودیم، دستگاه حرکت کرد . _نمیترسین؟ _از چی؟ _از چرخ و فلک.

_نه اصولا من آدم نترسیم. _آهان .با دوستاتون اومدین؟ _بله. به طرفش نگاه کردم هنوز همون اخم رو داشت ولی فکر کنم این اخم رو بخاطر من کرده بود انگار اجباری در کار بود. سعی کردم ذهنشو بخونم. “_اه، اه دختره گنده دماغ. چه برای من فیس و افاده هم میاد. جونش در میاد تا یه جواب بده.

الانم مثل این منگولا خیره شده به من. اه اه منم مجبورم بهش اخم کنم. آخه منو چه به اخم کردن.” _مجبور نیستین. شوک زده گفت: _بله؟!! _گفتم مجبور نیستین که اخم کنین .در ضمن فیس و افاده هم نیومدم .من اخلاق و مدلم اینطوریه. با چشمای گشاد نگام کرد‌. _شما از کجا فهمیدین؟ _من اصولا همه چیز رو میدونم..