دانلود رمان سرنوشت لجباز از محدثه تاجیک کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، غمگین، طنز
تعداد صفحات : ۲۸۳
خلاصه رمان : قضیه یه دختره که سره یه فکره احمقانه و انتقام بچگانه زندگیشو به باد میده…
قسمتی از داستان رمان سرنوشت لجباز
*سالی* به خاطر خوابی که دیشب دیده بودم بدجور بهم ریخته بودم حدود دو سال میشه که مامانم به خاطر سرطانی که گرفته بود فوت کرده همیشه مثل بچه های کوچیک به خاطر دوری از مادرم بی تابی میکنم اخه خیلی به مامانم وابسته بودم وبعد اینکه منو ول کرده و رفت.
چند ماه افسرده شدم و بابای بیچارم به زور جمع و جورم کرد و شدم همون سالی قبل ولی باز هم گاهی مامانم و تو خوابام میبینم و بهم میریزم همینجور تو فکر فرو رفته بودم که بابام در دفتر رو باز کرد و با یه لیوان اب اومد طرفم ابو گرفتم و کمی خوردم کلی تو بغل بابام گریه کرده بودم
و خالی شده بودم و الان احساس سبکی می کردم. بابام: سالی بابا اخه من با تو چیکا کنم دخترم بسه دیگه اینقد خودتو عذاب دادی فک میکنی مامانت تو رو اینجوری میبینه خوشحاله؟ من: میدونم بابا ولی به خدا همه سعی خودم و میکنم که اینقدر بی تابی نکنم درکم کن. خیلی به مامان وابسته بودم،
تحملش سخته خیلی سخت بابا: میدونی که مامانت هیچوقت تحمل نداشت اشکاتو ببینه همینطورم من پس الان بخند که دل مامانیت نگیره. من: چشم بابا جونم. بابا: قربون دختر حرف گوش کنم بشم. من:بابا اون دوتا پسر کی بودن؟ بابا: شریکای جدیدم چطور؟ من: هیچی همینجوری پرسیدم…