دانلود رمان آرام جانم از فاطمه مرادی_کیمیا ذبیحی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۸۸۷
خلاصه رمان : دختری به نام آرام ناامید از پیدا کردن یه کار خوب، میخواد یه شغل پسرونه انتخاب کنه، و برای این که این شغل رو بهش بدن، مجبوره تغییر شکل بده و یه جورایی خودشو به شکل پسر در بیاره. حالا با این ریخت و قیافه جدید و سیبیل انگلیسی و کت شلواری که اتوش هندونه قاچ میکنه، میره تا پرستار یه پسر شر و شیطون بشه و تو روند رمان، اتفاقات جالب و هیجان انگیزی برای آرام میوفته که خوندشون خالی از لطف نیست.
قسمتی از داستان رمان آرام جانم
صبح زود پاشدم و بعد از مرتب کردن صورتم و موهام، بانداژها رو محکم کردم و یواشکی از خونه جیم توی راه، به شماره زنگ زدم و منتظر جواب دادنش موندم، بعد از چند بوق بالاخره صدای محکم اما خش داری، به تلفنم جواب داد. -بله؟ سلام… صبحتون بخیر. به خاطر آگهی ای که داده بودید مزاحم شدم.
– آگهی؟ طوری پرسید که به لحظه خودمو خیس کردم. آب دهنمو قورت دادم آروم تر گفتم: بله ، آگهی پرستاری بچه با مکث جواب داد: – آهان… آدرس رو دارید؟ امروز ساعت 9 صبح این جا باشید برای مصاحبه. باشه، خیلی ممنون، روزتون بخیر. بدون این که خداحافظی کنه، تلفن رو قطع کرد.
وا، ملت چه بیشعور شدن! انگار علاوه بر بچه، باید روی صاحب بچه ها هم کار می کردم. پدرش این بود، خدا به مادرش رحم می کرد. وای… بچه چی می شد؟! گودزیلای عالم! آب دهنمو دادم و سعی کردم تا ساعت نه، سگ چرخ بزنمو سرمو با سر به سر گذاشتن بقیه گرم کنم.
از جلوی مغازه ای رد میشدم که چشمم به خودم افتاد. همچین نشده بودما، یه پسر مو مشکی با چشمای آبی و مژه های پر مشکی که قاب گرفته، چشمکی به خودم زدم که خندم گرفتو سرمو پایین انداختم راهم ادامه دادم چندتا دختر از رو به روم می اومدن و با دیدن من، صدای پچ پچاشون بالاتر رفت…