دانلود رمان سوخته دلان از فریده رهنما کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۱۲۵
خلاصه رمان : وزش باد ملایمی پیچک های چسبیده به جرز دیوارهای حیاط خانه را به رقص واداشته بود، با شدت جریان باد، رقص پیچک ها هم به اوج خود می رسید و با آرام گرفتن باد و باران، برگ های شسته شده از باران شب گذشته دوباره در جای خود قرار می گرفتند. نوای باد، سمفونی زیبای دانوب آبی یوهان اشتراوس را به یادش می آورد و رقص پیچک ها، همراهی دو پای نیرومند را با والسی آرام در نظرش مجسم….
قسمتی از داستان رمان سوخته دلان
افسانه بر این باور بود که هر طور شده این مبلغ را تهیه خواهد کرد و نخواهد گذاشت حجت به هدفش برسد و هم خانه اش را از او بگیرد و هم همه خاطرات و یادگاری های با ارزش زندگیش را اما این تصور فقط تلاش مذبوحانه ای بود برای چنگ انداختن بر گریبان واقعیتی که به همه زشتیش
به خودنمایی مشغول بود و نه می شد مجالش داد تا او را در میان چنگال های سهمگینش در هم بشکند و نه می شد گریبانش را فشرد و خود را از چنگالش رها نمود. دقیقه ها و ثانیه ها آنچنان به سرعت می گذشتند که او به هیچ وجه نمی توانست آنها را در چنگ گیرد و مانع گریزشان شود.
هم ثانیه ها و دقیقه ها به سرعت می گذشتند و هم روزها و هفته ها افسانه به همه جا رو آورد و از همه کسانی که امیدوار بود کمکش کنند، کمک خواست، موقعی که همه درها را به روی خود بسته دید ، با وجود اینکه می دانست بی فایده است اما چاره ای جز این ندید که به سراغ دانی ایرج برود.
ایرج خان وضع مالیش بدنبود اما نبض دارایش در دست همسرش نادره بود و او نه جرات آن را داشت درآمد واقعیش را از او پنهان کند و نه نمی توانست غیر از آن مبلغی که به عنوان پول توجیبی از همسرش دریافت می کرد، مبلغ بیشتری طلب نمایید و یا دور از چشم نادره برای خرج کردن مقداری از آن تصمیم بگیرد…