دانلود رمان جان آسای از منا امین سرشت کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۲۶۷۵
خلاصه رمان : پگاه، دختری است مهربان، صاف و ساده، شاد و خودساخته، اما دست تقدیر گاهی او را از لحظه به لحظهی زندگی ناامید میکند. پگاه سعی میکند به جای درگیر کردن خودش با مشکلات، از هر چیزی که ناراحتش میکند فاصله بگیرد، غافل از اینکه همیشه نمیشود از مشکلات دور ماند، به خصوص وقتی پای شروع یک زندگی جدید در میان باشد…
قسمتی از داستان رمان جان آسای
دسته ی چمدان دیگرم را بالا کشیدم و آن را پشت سرم به داخل خانه بردم. هنوز توی شوک بودم و حتی با وجود دیدن مامان احساس غریبگی می کردم. حسم با دیدن یک پسربچه ی دیگر که روی مبل خانه لم داده بود و با تبلتش بازی می کرد شدت گرفت. مطمئن بودم آن که در را باز کرد
خیلی بزرگتر از این یکی بود. اینجا چه خبر بود؟ این ها که بودند که در خانه ی ما احساس راحتی می کردند؟! مامان که تا وسط سالن رفته بود وقتی دید خبری از من نیست، برگشت و با تعجب به منی که جلوی در خانه بلاتکلیف ایستاده بودم نگاه کرد. عجیب است اگر بگویم از مادرم توقع استقبال صمیمانه تری داشتم؟!
مامان چمدان را وسط خانه روی زمین گذاشت وبه طرفم برگشت. انگار از شکل نگاهم به افکارم پی برد که جلو آمد و تن خشک شده ام را در آغوش گرفت. -دلم برات تنگ شده بود خوشگلم… یادم نمیآد اینقدر بی عاطفه بارت آورده باشم که حتی نخوای وسط ترم ها بیای بهمون سر بزنی!
به زور لب زدم: -چه فرقی داشت؟!… تو که خودت تند تند می اومدی دیدنم. کمی عقب کشیدم و با نگاهی پر از سؤال به چشم هایش خیره شدم. -مامان… اینجا چه خبره؟… مهمون داریم؟ مامان نگاهی سرسری به پشت سرش انداخت. تازه متوجه نوع پوششش شدم…