دانلود رمان زندگی به سبک اورانگوتان از صبا حسینی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، طنز، کلکلی، همخونه ای
تعداد صفحات : ۱۵۸
خلاصه رمان : یه دختر… از جنس شیطنت…! که بقول پسر از جنس زندگی…! یه پسر… از جنس سنگ…! که بقول دختر از جنس اورانگوتان…! حالا…! این دختر زندگی بخش و این پسر اورانگوتانی! باهم چی میسازن؟! خب معلومه!
قسمتی از داستان رمان زندگی به سبک اورانگوتان
همه جیغ میزدیم و بالا و پایین میپریدیم… ما دخترا وسط بودیمو پسرا هم دورمون ! پارتی ای شده بود واسه خودش… انقدر زدیم و رقصیدیم که مامان اینا واسه شام صدامون کردن… پسرا رفتن تا کباب بزنن ما دخترا هم اومدیم تو اتاق من و نیکی تا لباس عوض کنیم…
همینطوری که شلوارمو میپوشیدم ملیکا گفت… ملیکا: جووووون! تا حالا لختتو ندیده بودم نفس عجب هیکلی! عین این زنا گونمو چنگ انداختم و گفتم… نفس: خاک به سرم درویش کن چشاتو بیشعور… صنم فیگور این مردای هیزو گرفت و گفت… صنم: هیکلت جون میده واسه…
با جیغ زدم تو سرش و دور تا دور اتاق دنبالش کردم… بقیه هم میخندیدن خبر مرگشون! صدای صدرا از حیاط اومد… صدرا: دخیا بیاین دیگه… با کلی جنگولک بازی رفتیم پایین و شاممونو خوردیم… هر کی یه طرف نشسته بود که آرسام گفت… آرسام: عاقا یه پیشنهاد. -هوم ؟! آرسام: بیاین جرئت حقیقت!
وای من عاشق جرئت حقیقت بودم مطمئن بودم الان چشمام داره ستاره پرت میکنه که ملینا گفت… ملینا: ببند اون پروژکتورتو نفس! همه خندیدن و موافقتشون رو اعلام کردن… سامان یه بطری آورد و همه رفتیم تو الاچیق گوشه حیاطمون و به شکل دایره نشستیم! سحر بطری رو چرخوند…