دانلود رمان زخمی سنت از هاله نژاد صاحبی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۱۰۶۰
خلاصه رمان : پشت در اتاق نشست و زانوهایش را در آغوش گرفت. به حدی سرگیجه داشت که گمان میکرد کره زمین از جو خارج شده و دیگر چیزی به نام جاذبه وجود ندارد. پلکهای خشک و خستهاش را روی هم فشرد و سرش را به در چوبی اتاقش تکیه داد.تن همیشه سردش، از همیشه سردتر بودو معده گرسنش شدیدا میسوخت. اما ذرهای برایش اهمیت نداشت. آنقدر در این مدت درد روحی کشیده بود که دیگر درد جسم، برایش شوخی بیش نبود.آب تلخ دهانش را بلعید و گوش سپردبه گفتگوی مردانی که…
قسمتی از داستان رمان زخمی سنت
با اتاق کرختی از پشت در برخاست و به سمت آینه قدی اتاق رفت. بی هدف نگاهش را به سر تا پای خودش دوخت.بیش از یک سال بود که رخت سیاه به تنش دهن کجی می کرد. رخت سیاهی که شب ازدواجش… حتی در محضر هم حاضر نشده بود از تنش خارج کند.
و میثاق مهربانش بدون آن که حتی دلیلش را بپرسد، جلوی چشم غره آمدن خانواده کوچکش ایستاد و نگذاشت به او خرده بگیرند. و حالا بعد از گذشت چند ماه از آن شب، مشکی پوش خودش بود. مشکی پوش مردی که در ابتدا فقط برای فرار از خانه پدری به او بله داده بود. اما طی همان مدت کوتاه،
آنقدر عشق به پایاش ریخت که جای بزرگی در دلش را به نام خودش ثبت کرده بود. جایی که مطمئن بود هیچ کسی نمی تواند پرش کند. هیچکسی! چند ضربه به در اتاقش خورد و بعد از آن صدای خشک و جدی برادرش به گوشش رسید. بفرمایید شام بانوی بزرگ! پوزخندی زد و از روی تخت برخاست.
همانقدر که رابطه شیرین و نزدیکی با پریچهر داشت. از پرهام دور بود. با وجود آن که کوچکتر از او و پریچهر بود اما به لطف اختیاراتی که پدرش به او داده بود، رسما در خانه شان سلطنت می کرد. و البته که کسی جرعت اعتراض نداشت! چرا که او پسر بود و بعد از پدر مرد خانه!