دانلود رمان منتهی به خیابان عشق از صدای بی صدا کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۱۸۷۲
خلاصه رمان : راحیل به اجبار و صلاحدید حاج پدرش در شرف ازدواج با پسری است که هیچ شناختی از او ندارد، برادرش رستگار به او قول داده بوده که همیشه پشت و حامی اش باشد ولی اکنون او ایران نیست و راحیل چاره ای جز اطلاعت از پدر ندارد تا اینکه برای مطلع کردن برادرش مخفیانه مجبور به تماس با دوست رستگار می شود…!
قسمتی از داستان رمان منتهی به خیابان عشق
کلید را روی میز انداخت و روی مبل نشست. سرش را عقب برد تکیه داد به پشتی مبل و چشم هایش را بست. دوست نداشت عجله کند، از چاله به چاه نمیخواست بیفتد. اگر میشد اگر خوب پیش میرفت برایش خوب بود. اگر نه نمی خواست یک دردسر دیگر به زندگی اش اضافه کند. اما مشکل
این بود تنها چیزی که باید بالا و پایین میکرد این بودکه نه تنها از ماریه خوشش میآید آیا باعث میشود سراغ فرد ممنوعهی ته ذهنش نرود. حتی دوست نداشت در ذهنش به کسی خیانت کند. دوست دختر زیادی نداشت یکی دوباری که آن هم خیلی زود به پایان رسیده بود اما میدانست باید الان
به ماریه پیام دهد. اما خب خستگی اش بیشتر بود، شور و شوقی نداشت. گذاشت به پای سن و سالش که دیگر نوجوان نیست برای همچین چیزی هیجان زده شود. ماریهای که از لحظه ای که رسیده بود منتظر پیام یا تماسی از دیاکو بود. نتوانست شب را راحت بخوابد هرچند دقیقه یکبار ناخوداگاه
چراغ صفحه اش را روشن میکرد. در حالی که اصلا گوشی اش سایلنت نبود و چشم برنداشته بود از صفحه گوشی. نه تنها شب بلکه صبحش هم خبری نشد. احساس سرخوردگی میکرد مثل هر زن دیگری فکر کرد شاید از او خوشش نیامده فرد بی اعتماد به نفسی نبود اما این بی اعتنایی را به پای این میگذاشت …