دانلود رمان شریک آرزویم باش از زهرا تیموری کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی، طنز
تعداد صفحات : ۵۵۳
خلاصه رمان : گاهی اوقات زندگی مجبورمون می کنه در موقعیتی قرار بگیریم که سال ها فرد دیگری را در آن قرار دادیم. همه چیز از آن بهار شروع شد… مگر می شود بهار باشد و دل عاشق نشود! دختر زیبا و شیطونی که صاحب شرکت تبلیغاتی بزرگیه، بنابر مشکلاتی مجبور میشه نصف سهام رو به رقیب سابقش که پسری فوق العاده جذاب و شوخ طبع بفروشه. رقابت این دو نفر در گذشته باعث شده کل کل های زیادی داشته باشن که گریبان گیر آینده شون هم میشه…
قسمتی از داستان رمان شریک آرزویم باش
۱۰ به روزی فکر کردم که کوهیار پروژه م رو ازم گرفته بود… اون روز چه قشقرقی راه انداختم؟ سرش داد می زدم که به چه حقی کار من رو با به مبلغ پایین تر مال خودت کردی؟ من چقدر آتیشی بودم، اون چقدر خونسرد! با خنده و تمسخر برگشت گفت: کار ضعیف و مبلغ بالای قرارداد با هم همخوانی نداشتن.
کار حرفه ای، آدم حرفه ای می خواد… سر حرفش چند هفته عصبی بودم، تلافیش رو موقعی پس داد که یه کار خیلی بزرگ رو از چنگش گرفتم. با چند روز زودتر تحویل دادن پروژه، تونستم کل قراردادش رو مال خودم کنم.وقتی فهمید رقیبش من بودم قیافش دیدنی بود و در جوابش فقط گفتم:
-کار حرفه ای، آدم حرفه ای می خواد. خون از چشم هاش در می اومد؛ حالا اون روز کجا، امروز کجا؟ بعد از چند ساعت، کار فیلم برداری تموم شد. کوهیار تو کل مدت، دستاش رو توی جیبش کرده بود و با دقت نظارت می کرد؛ از همه تشکر کردیم. هر کی یه جا رفت؛ وقت ناهار شد،
با اون صبحونه ای که تو رگ زده بودم حتی جای یه لقمه نداشتم. بدون اطلاع قبلی از زیر درخت ها رد شدم، حیفم اومد گشتی تو باغ نزنم. هر چی از قشنگی اونجا بگم کم گفتم، هر نقطه ش یه رنگ داشت؛ بوی عطر گل ها و چمن های خیس خورده، بهم حس طراوت و نشاط می داد…